.

.

کارهایی که کردیم،نمیکنیم،باید بکنیم...

بسم الله الرحمن الرحیم

کارهایی که کردیم،نمیکنیم،باید بکنیم...

در سال های پس از انقلاب اسلامی سینمای ایران با کوچ و سانسور اجباری تعداد قابل توجهی از دست اندرکارانش روبه رو شد . این کمبود نیرو باعث شد جوان هایی که خیلی شان حتی نمی دانستند دوریبن را باید از کدام طرفش نگاه کنند پایشان به سینما باز شود و امکان تجربه پیدا کنند . تجربه هایی که باعث شد نسلی تربیت شود که سالها سینمای ایران را تغذیه کند و در مقابل دو جریان مرسوم سینمای ایران ؛ جریان شبه روشنفکری و فیلم فارسی جریان سینمای انقلابی و آرمانخواه را وارد عرصه کند . از جوان های آن روز ها که امروز ژنرال های سینمای ایرانند میتوان به ابراهیم حاتمی کیا ،    مرحوم رسول ملا قلی پور ، جمال شورجه، شهریار بحرانی و در صدر همه به سیدنا الشهید سید مرتضی آوینی اشاره کرد که چه در حکمت سینما و چه در سینمای مستند ابواب جدیدی را پیش روی سینمای ایران گشود.

اما امروز با گذشت بیش از سی و چند سال از انقلاب اسلامی و پشت سر گذاشتن اتفاقات مختلف مدیرت سینمایی ایران در اوج بی حوصلگی تاب حضور جوانان را ندارد و با افتادن در دام مفهومی به نام حرفه ای گری از همه افق هایی جدیدی که می تواند به روی خود باز کند صرف نظر کرده است .

سرمایه های مادی و معنوی هنگفتی که از سوی سازمان های سینمایی و غیر سینمایی چون شهردای به جیب جریان روشنفکری و فیلم فارسی ساز می رود خود موید این مدعاست و فضا را برای حضور جوانانی که آرمان های انقلاب را الگوی عمل خود می دانند بسیار تنگ کرده. شاید در مقابل این حرف این گونه استدلال کنند که شرایط سال های انقلاب شرایط خاصی بود و مجبور بودیم به آن تن دهیم اما امروز اوضاع به گونه ی دیگری است و دیگر نباید بودجه در اختیار مشتی کار نابلد قرار داد در پاسخ به این دوستان باید گفت بله این که شرایط امروز شرایط دیگری است حرف درستی است اما از دقت کافی برخوردار نیست چرا که اولا حالا که کار را به خیال خودتان به کار بلد ها سپردید کدام دستاورد نصیب سینمای ایران شده است؟ جشنواره ای که اکثر قریب به اتفاق فیلم هایش در فضای ملتهب جهانی و وقوع پی در پی انقلاب ها در گوشه و کنار جهان به موضوعات مورد علاقه سینمای روشنفکری همچون خیانت و... میپردازد یا جایزه های بین المللی که به قیمت توهین به مردم ایران نصیب سینمای ایران میشود؛ واقعا چه چیزی دست ما را گرفته؟

ثانیا جوان ها خودشان را علی رغم همه کم توجهی های شما بارها اثبات کرده اند و با کمترین حمایت ها در این چند سال اخیر دست به کارهای بزرگی زده اند تا جایی که خودشان جشنواره سینمایی برگزار می کنند جایزه گفتمان انقلاب اسلامی به آثار جشنواره فجر اهدا می کنند ، مستند می سازند و بسیار کارهای دیگری که نشان میدهد انگ کار نابلدی به آنها نمی چسبد .

آنچه بسیار ضروری جلوه میکند چاره اندیشی عاجل برای سینمایی است که دیگر کمتر اثری در آن تولید میشود که بتوان به احترامش کلاه از سر برداشت. این که باور کنیم جایی که سینمای ایران ایستاده است در شان ملت ایران و آرمانهایش نیست اولین قدم است در واقع پذیرفتن بیماری اولین گام درمان است . باید از ملت عذر خواهی کنیم و با حمایت از ایده های نو؛ ایستادگی در مقابل، تحجر و ابتذال که دو روی یک سکه اند قدم در جاده بگذاریم تا دیگر نیازی نباشددر انتظار تمام نشدنی پر شدن سالن های سینما بنشینیم .

 

 بعدالتحریر:

به دوستانی که می خواهند با حرفه ای های کار کنند و شبکه به راه بیاندازند اگر شد حمایت معنوی و محتواییشان بکنند:
زنهار ! اگر کسی از این فرومایگان را در مقدمات بینی،به تربیت جان نامستعد و طبع نا اهلش مکوش ، که چون اندک مایه ای در خود سراغ کرد ، درفش کرنش بر درگاه هر صاحب منزلتی برافرازد و نخست کالایی که به معرض بیع درآورد ، تو باشی ...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد