یک بار سیدناالشهید روی جلد یکی از شماره های سوره ی آن زمان عکس جوان بوسنیایی را چاپ کرد که به تقلید از رزمندگان ایرانی سربند الله اکبر به سر بسته بود . شهید آوینی در این باره میگفت:«این جهاد الله اکبر تهاجم فرهنگی ما به غرب است» اما همان زمان که این عکس چاپ شد رئیس جمهور اسبق ایران آقای خاتمی که در آن زمان وزیر ارشاد بود این عکس را خلاف شئونات اسلامی میدانست و به خاطر آن سید مرتضی را توبیخ کرد.
مدیرانی که نیروهای انقلابی و متعهد را تنها به جرم انتقادات به حقشان به تناوب ممنوع التصویر و ممنوع الصوت و در مواردی ممنوع الورود کردهاند و از آن طرف برای آنهایی که هیچ نسبتی به جز تباین و بعضا عناد با آرمان های انقلاب ندارند فرش قرمز پهن میکنند.اما دراین آشفته بازار مدیریت فرهنگی در رسانه ملی وقتی به سراغ سخنان امام (ره) و رهبری میرویم به نکاتی بر میخوریم که جایگاه جدی و بسیار حساس رسانه ملی را در نشر و صدور و تعلیم آرمانهای انقلاب تبیین میکند.
حضرت امام (ره) در زمانی که بحث درباره ماهیت تکنولوژی در میان متفکران بسیار باب بود، درباره تلویزیون که یکی از مهمترین مظاهر تکنیک غرب است چنین میگویند:«باید این دستگاه دستگاهی باشد که بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن کند، تمام را مبارز بار بیاورد، تمام را متفکر بار بیاورد، تمام اینها را مستقل بار بیاورد، آزادمنش بار بیاورد، از غربزدگی بیرون کند، استقلال به مردم بدهد. این از همه چیزهایی که در این دستگاه هست مهمتر است؛ واین وظیفه دارد که با مردم حکم معلم و شاگرد داشته باشد...»
خیلی خوب روشن است که انتظار حضرت امام (ره) از این دستگاه عریض و طویل فرهنگی نشر مبازره با ظلم و تحجر و واپسگرایی و به قول خودشان معلمی کردن برای شاگردانش است که همان مردمند.
از سوی دیگر رهبر معظم انقلاب در طی دیدار با مسئولین رسانه ملی درباره رسالت سازمان این گونه تذکر میدهند: «امروز این تهاجم فرهنگی اوج تهاجم فرهنگی است. رسانه ما، هم باید ناظر باشد به خنثی کردن کار دشمن در داخل، هم باید ناظر باشد به ضربه زدن به دشمن در فضای عمومی...»
مقصد ما به قول شهید بزرگوار سید مرتضی آوینی نه در پس این سقفهای دلتنگ وپنجرههای کوچک است که به کوچههایی بن بست باز میشوند بلکه همانطور که پیر مرادمان حضرت امام (ره) میفرمایند: «ما مى گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسى دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا اللّه را بر قلل رفیع کرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوریم. من به صراحت اعلام مى کنم که جمهورى اسلامى ایران با تمام وجود براى احیاى هویت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذارى مى کند.»
پس باید با همه بیمهریها، کم توجهیها، سهلانگاریها و بعضا سوء نیتهای مدیران و دستاندرکاران رسانه ملی؛ تلویزیون را دید و رادیو را شنید و اتفاقا با صبر و دقت و از روی دلسوزی. چرا که ما نه تنها در برابر مردم و جوانان کشور خودمان مسئولیم بلکه باید صدای الله اکبر را به گوش همه آنهایی که در جست و جوی حقیقتاند برسانیم و پرچم لااله الا الله را در کفر آبادهای ظلم و تبعیض و جهل به اهتزاز در آوریم.
اما این ها تنها مجموعه گوش نوازی از شعارها نیستند که بخواهیم برای ارضای حس انقلابیگری در مواقع لزوم از آن ها استفاده کنیم بلکه این ها چراغ راهاند که باید با التزام عملی و نه فقط ادعای زبانی دستمایه عمل قرار گیرند و احیانا به تولیدی و یا تخصصی منجر شوند که حتی مدیران کم جرات و بی رمقی همچون مدیران فعلی صدا و سیما اجازه نادیده گرفتن آن را به خود ندهند تا ما مجبور نباشیم به خاطر فقر نیروی متعهد متخصص چهره کسانی را تحمل کنیم که گاه و بی گاه زهر خیانتشان را به آرمان های این ملت چه خودآگاه و از روی غرض و چه ناخودآگاه و از روی جهل ریخته اند.
و البته امروز این مسئولیت از همه زمان ها بیشتر است چرا که صدای بیداری ملت ها در گوشه و کنار جهان بلند شده و ما نه مدیریت و جهت دهی (که البته این تکلیف ماست)بلکه لااقل باید توان مخابره این صدا را داشته باشیم.که این خود همتی میطلبد بیش از آنچه تا کنون دیده شده و باید به یاد داشته باشیم که خداوند هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آن قوم نفس هایشان را تغییر دهند.